دست نوشته
دست نوشته

دست نوشته

شخصی

برای ندای عزیزم

تو این مدتی که نبودم یه بابای خوب از این دنیا رفت دو روزیه فهمیدم وقصه دار دوستی هستم که تو عالم واقعیت ندیدمش فقط از او یه عکس با یه لبخند زیبا دیدم

دختر یه پدر نازنین لر

تو عرض این دو سال با ندای عزیزم دوست شدم با نوشته هاش راجع به بابا لره

با حادثه هایی که بابا ایجاد میکرد و باش یا می خندیدیم یا حرص میخوردیم ولی دورا دور خیلی با این بابای لر آشنا بودم آخه یه نیمه من لره دیگه

این بابای دوست داشتنی حالا دیگه میون ما نیست و ندای عزیزم غمگین نبود پدرشه

ندا جون برام خیلی عزیزی چون بیشتر موقع ها کنارم بودی و بعضی اوقات بدون اینکه خودت بدونی حسابی دلتنگیام رو ازم گرفتی

دلتنگی تو رو نمی تونم تحمل کنم و فقط از خدای منان آرامش واست آرزو میکنم


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد