دست نوشته
دست نوشته

دست نوشته

شخصی

آهنگ طبیعت

راه میرم تالاپ تالاپ تالاپ

روی برگهای خشک خش خش خش

آروم آروم حس میکنم این زمین گرد و بزرگ رو با پاهام می چرخونم درست مثل بچه های تو سیرک که رو توپ راه میرن

تک تک صدای نامنظم قطرات بارون رو می شنوم

صدای نفسهای تند وتند خودم به این صداها اضافه میشه

بارون صورتم رو خیس میکنه

سرشار میشم از شادی دیگه به دروغهای آدما که چند روز پیش دلمو شکسته بودن فکر نمی کنم فقط

لطافت بارون رو حس میکنم بوی نم رو با تمام وجودم راهی ریه هام میکنم

روسریم به سرم چسبیده گرش روتند باز میکنم واونو میتکونم و سوز سرد می پیچه زیر روسریم

چه طبیعت قشنگی

خدایا شکرت

غرق شادیم

اه چه خبرمه ؟چرا اینقدر تند میرم

خوب یواش یواش می ایستم

یه نفس عمیق

اینجا مغازه ای نیست بنابراین رفت و آمد هم کمه

پس بیایستم

به تنه درخت تکیه میدم

صدای برگای زیر پام که از بارون خیس شدن کم شده اما نرم آهنگی موزون از میون برگهای این چنار خسته که بش تکیه دادم شنیده میشه

انگار هنوز خواب نیست اما داره خودش رو آماده میکنه برا خواب زمستونیش

بیشتر دقت میکنم صدای جاری شدن آب توی جوی کنار جاده آهنگ طبیعت رو کامل تر میکنه

خوب باید راه بیوفتم اما نه تند

همینجور که راه میرم با خودم زمزمه میکنم شعر سهراب رو

گوش کن جاده صدا می زند از دور قدمهای تو را......

تالاپ تالاپ تالاپ

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد