دست نوشته
دست نوشته

دست نوشته

شخصی

دلم تنگه

                                 

دلم تنگه

دلم واسه خونم تنگه

دلم واسه دلشوره هام تنگه

دلم واسه اون دروغایی که مجبور بودم بگم تا بم بگن آدم خوبیم تنگه

دلم واسه ایران تنگه

اینجا هیچ چیزی دل رو نمی لرزونه

اینجا هیچ چیز عجیبی پیش نمیاد

همه چیز یکنواخته

هوا اینقدر تمیزه که حالت رو بهم میزنه

دلم یه ذره دود میخواد که یاد تهرون بیوفتم

اینجا که یکی تو میدون باشه نباید وارد میدون شی

گاهی بدجنسیم گل میکنه و این کار رو میکنم اون ها هم برا اخطار خطر بوق میزنن

تودلم قند آب میشه یهو یاد تهرون میوفتم و اون صدای بوقاش

مردم از بس فقط صدای پرنده شنیدم

دلم خیلی تنگه

دلم واقعاْ تنگه

قدر همون آشوبا رو بدونین

فکر کنم آدم اونجوری بیشتر احساس زندگی میکنه